مصاحبه سایت همایش با دکتر شیرین رشیدی(عضو هیات علمی گروه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی)
02 اردیبهشت 1402

 

معرفی خانم دکتر شیرین رشیدی

ارشد و دکتری در رشته فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی تحصیل کردند.

رساله دکتری در مورد بنیان های معرفت شناسی آیات قرانی و اسنخراج الگو تربیت عقلانی

پایان نامه ارشد اصول و روش های تربیت عقلانی بر اساس روایات امام رضا (ع)

از سال 92 حق التدریس دانشگاه علامه طباطبائی بوده اند و از سال 1397 عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی شده‌اند.

 

*تعریف شما از سلامت معنوی چیست؟

معنویت هم دارای سلامت و بیماری است و هم به طور کلی، بعد معنوی وجود انسان را در بر می­گیرد. در تعلیم و تربیت اسلامی بر  اساس مبانی ، انسان دارای 2 بعد جسم و روح است. وقتی جسم دچار بیماری می­شود، روح انسان هم دچار بیماری می‌شود. طب اخلاق به عنوان طب روحانی شناخته شده و کتاب های معراج و سعادت نراقی هم تمام فضیلت ها و رذیلت های را نام می­برد و راه رهایی از آن را توضیح می­دهد. سلامت روحی و معنوی مهم است. اگر من اختلالی داشته باشم، روی دیگران و کیفیت زندگی خودم و زندگی دیگران تاثیر می­گذارم و باید مراقب نفس خودم باشم. راه هایی در قرآن آمده که با آنها میتوانیم روح خود را پاک نگه داریم. انسان ها ذاتا و فطرتا پاک هستند و وقتی در محیطی قرار می‌گیرند، در برخورد با انسان های مختلف، ممکن است خوبی ذاتی آنها کمرنگ شود.

الهام به فجور و تقوا در در قران آمده است. انسان ها هم می­توانند منشا خیر و هم منشا شر باشند. انسان با قوه عقلی که خداوند به او داده است، می­تواند انتخاب کند که سالم یا ناسالم باشد، خیرخواه باشد، صادق باشد یا دروغگو باشد. همه این ها به خودآگاهی برمی­گرد . اگر علم حضوری خداوند هم نقش داشته باشد، اگر ما خداوند را ناظر بر همه اعمال خود بدانیم، با استمداد از خداوند میتوانیم در این خودسازی بهتر عمل کنیم. انسان، به تنهایی نمی­تواند به هدف سلامت برسد، بلکه باید از خداوند هم کمک بگیرد. منابع و مولفه‌های مختلفی وجود دارد که با آنها می­توانیم به سلامت معنوی دست یابیم. از یک انسان بزرگسال، نسبت به یک کودک، انتظار می­رود جد و جهد بیشتری داشته باشد تا به سلامت معنوی دست یابد. سلامت معنوی، یعنی بتوانیم روح­مان را پاکیزه نگه داریم. ما به عنوان سالک معرفی شده ایم، یعنی کسی که در حال سیر و سلو ک است. موظفیم از تمام ابزارهایی استفاده کنیم که خداوند در اختیار ما  قرار داده است. نمونه­ای از این ابزارها، عقل و منابع هستند. نسبت جسم و روح، نسبت روح راجح است و جسم به عنوان مرکبی برای روح است. بعضی وقت ها انسان­ها فکر می­کنند که دارند مطالعه می­کنند و خود را رشد نمی­دهند.  ولی بی آن­که بدانند، سیر نزولی دارند و روند برعکسی را طی می­کنند.

 

*تفاوت سلامت معنوی در فرهنگ بومی و غیر بومی کدامند؟

 تمام مکاتب فکری و فلسفی و روان­شناختی، همه به دنبال یک چیز بودند. آنها می­خواستند انسان سعادتمند و کامل را ترسیم کنند. اما روش هایشان باهم فرق داشت است، به این دلیل که نگاهشان به انسان متفاوت بوده است. این منجر به پیشنهاد راه­های مختلفی توسط آنها گردیده است. همه معتقدند هدف نهایی، رسیدن به سعادت است. بعضی مکاتب هم هدف را نیازهای حسی می­دانند و بعضی، از لذت عقلی و بعضی، از قرب به خدا و بعضی هم از قرب به خود به عنوان هدف نهایی سخن به میان می­آورند. مکتب های غیربومی، روی انسان تاکید دارند که اوج آن را در اگزیستانسیالیسم می‌بینیم. آنها یک تعبیر افراطی از انسان دارند که باعث توقع افراطی از انسان می­شود. بعد از رشد تکنولوژی، یک مقدار ابزار آمد و بعضی اوقات، ابزار از انسان جلو می زند. بعد از رویدادهای جدید مانند کرونا، ضعف انسان به رخش کشیده شد. در این دوره، نشان داده شد که انسان و علمش، تا یک جایی کارساز هستند. در نقطه مقابل،  مکتب های بومی به ورای امکانات یک انسان توجه می­کنند و از منابع وحیانی و روحانی کمک می­گیرند. در فرهنگ بومی، فقط عقل و بازگشت به من نیست، بلکه من و ورای من است.  انسان تشریح شده توسط مکاتب بومی، فقط به عقل و حسش اکتفا نمی­کند.  علوم عقلی و نقلی، در کنار هم کمک می کنند و جوابگو هستند. این در حالی است که فرهنگ­های غیر بومی یک­جانبه به موضوع نگاه می­کنند.

 

*اهمیت و ضرورت سلامت معنوی را برای جامعه جهانی مدرن، در چه مواردی می‌دانید؟

 در جامعه جهانی مدرن، با توجه به اینکه ارتباطات گسترده ای را شاهد هستیم، شبکه­های اجتماعی زیادشده و کنترل درونی و بیرونی انسان سخت است، اهمیت و ضرورت سلامت معنوی، بیشتر از این حیث می­باشد که فرزندان­مان را از طریق آن، با اراده تر، خودساخته تر و با شاکله محکم­تری بار بیایند. برای آن­که سلامت معنوی، درونی شود، ما می­توانیم از رسانه ها کمک بگیریم و از روش­های غیرمستقیم استفاده کنیم تا افراد به ضرورت رشد این بعد در خود دست یابند. نمی خواهیم افراد،  زمانی که سن­شان بالا رفت متوجه بشوند که مسیر را اشتیاه رفته اند. انتخاب های غلط منجر می­شود که ناامید گردند و چیزی که در جوامع مدرن اروپایی و آمریکایی، اهمیت دارد، تزریق روحیه امیدواری است.  دلیل آن، عدم شناخت افراد از خویشتن­شان است که نگاه معنوی آنها را مختل کرده است.  همه این صناعت­ها در این جوامع، برای آن است که آدم­ها فکر نکنند همه چیز دور از دسترس است و امیدوار باشند. با آن که  تکنولوژی در این جوامع، پیشرفت کرده و امکانات گسترده  و همه چیز سهل الوصول شده است، ولی انسان ها خوشحال نیستند و افسردگی و اضطراب زیاد شده است. این، نشانگر عدم سلامت معنوی است. در قرآن، انسان ها به چند دسته تقسیم شده اند: انسان مومن، منافق، کافر و مومن. مومن از واژه امن، گرفته شده است و به کسی اشاره می­کند که احساس امنیت و آرامش دارد، امنیت آفرین است و به دیگران آسیب نمی­رساند. پیرامون جامعه مدرن، اولین چیزی که به ذهن من خطور کرد، این موج افسردگی، اضطراب و نگرانی است که علی رغم رشد تکنولوژی، روز به روز بیشتر هم می­شود. انسان مدرن، آن امنیت درونی را ندارد.

 

*در مسیر آینده روانشناسی چه جایگاهی را برای سلامت معنوی متصور هستید؟

روانشناس ها یک دیدگاهی را برای خود قرار می‌دهند و کسانی که روان شناس اسلامی و انسان شناس اسلامی، ارزش شناس اسلامی و غیره هستند، می­توانند دستورالعمل های تربیتی بدهند. کسی که نا­امید  است، یعنی هستی شناسی­اش ناقص است، نگاهش به هستی ناقص است و تصورش نسبت به خدا و هستی دچار اشکال است. روان شناسی اگر بخواهد روانشناس اسلامی شود، در مسیر آینده روانشناسی که  اسلامی می­شود، نیاز­مند طی کردن دوره هایی است. اگر بخواهیم روانشناسی اسلامی، راهش را به درستی طی کند، لازم است که نیروی انسانی را ترییت و آموزش دهیم. باید این آموزش دقیق و کاربردی صورت گیرد تا بتواند دیدگاه ها را تلفیق کند.

 

*آسیب‌های روانی-اجتماعی-فرهنگی چگونه جامعه را دچار نابهنجاری می‌کند؟

جامعه، متشکل از انسان ها است و جمع مردم، جامعه را می سازد. میزان سلامت این مردم، کیفیت جامعه را می‌سازد و اگر دو نفر که با هم ازدواج می‌کنند، از دو خانواده مختلف باشند،  با هم تفاوت­های زیادی داشته باشند، مثلا طرحواره هایشان باهم ناسازگار باشد یا تیپ شخصیتی متفاوتی داشته باشند، ممکن است لازم باشد برای رسیدن به زبان مشترک، زمان زیادی را طی کنند. اگر کسی دچار بیماری باشد مثلا حسود باشد، وقتی وارد جمعی می­شود، دیگران را تحت تاثیر قرار دهد و  می­تواند سرعت گیر دیگران باشد. ممکن است فردی خاموشی انتخاب شده را داشته باشد یا کسی هم عزت نفس آسیب­دیده داشته باشدی و تمام ظرفیتی که دارد را نشان ندهد. این مساله می­تواند تکثیر شود و بین دیگران  رواج پیدا کند. برای استخدام معلم ها، ... باید منابع انسانی از لحاظ سلامت روانی و معنوی مورد سنجش قرار گیرند و بعد استخدام شوند.  مخصوصا این موضوع، راجع به شغل­های سخت صادق است. کسی که سلامت معنوی داشته باشد، کنترلش روی تنهایی­اش هم خیلی خوب است و با خودش در صلح قرار دارد. این شخص، اگر در سختی ها اگر کسی را از دست دهد، حد تعادلش را از دست نمی­دهد و جامعه خیلی تحت الشعاع نوسانات او قرار نمی­گیرد.

 

*چگونه با استفاده از مفاهیم و کاربرد مهارت‌های سلامت معنوی در پیشگیری از آسیب‌های روانی-اجتماعی-فرهنگی می‌توان به جامعه یاری رساند؟

برگزاری دوره ها و کارگاه های آموزشی در محیط آموزشی می­تواند مفید باشد. اگر به عنوان یک مادر بخواهم سلامت معنوی را ایجاد کنم، باید به طور عیر مستقیم دوستانش را بررسی کنم و نگذارم با هر کسی دوست شود و روحیات او را بگیرد. همچنین به عنوان یک معلم، باید در کلاس درس، تفاوت های فردی دانش‌آموزان را بررسی کنم، روحیات و علایق آنها را بشناسم و محتوا را با توجه به نیاز آنها انتخاب کنم. خلق آثار هنری، می­تواند کمک کننده این مسیر باشد. کارها و فیلم های ماندگار مانند فیلم امام رضا (ع) و امام علی (ع) و ...  را اگر بتوانیم به قالب تصویر دربیاوریم، بعضی بهتر یاد می­گیرند.

 

*روش شناسی چگونه به پیشگیری ها کمک می‌کند؟

آموزگار و مربی، باید خودش،  به چیزی که می­گوید عمل کند تا بتواند تاثیر گذار باشد. همچنین، خوب است، روش های غیر مستقیم و تاخیری استفاده شود و روش های مستقیم، مرحله آخر است. باید فضای همدلانه و محبت ترویج شود.

 

*خوشحال می­شویم یکی از خاطرات و تجاربه زیسته تان در این زمینه را برایمان روایت کنید؟

اطرافیان و محیط، در معنویت، بسیار تاثیر گذار هستند. پدر بزرگم، مرا بسیار تحت تاثیر قرار دادند. این راجع به اکثر کسانی که با محبت برخورد می­کنند و الگو می‌شوند، صادق است. ایشان مراسمات مذهبی، ... برگزار می­کردند. فضای اتاق­شان هم متفاوت بود و عکس ایت الله کمال وند و بزرگان شهر در دکورشان بود. در دوره کودکی، برای بچه ها، این گره خوردن روح­ها، خیلی تاثیر گذار است. معلم من در مدرسه، همسایه و مستاجرمان بودند و در خانه، برای من، مانند خاله من بودند. البته که در مدرسه معلم من بودند و کاملا رفتارشان تفاوت داشت.ایشان یک قرانی داشتند که با آن، به من و دخترشان قرآن را آموزش دادند. وقتی خواستند از همسایگی ما به جای دیگری بروند، این قرآن را به من هدیه دادند. دیگر خاطره من، مربوط به دوستانم می­شود. در دوره ارشد، فردی به نام زهرا که در آن زمان پدرشان را از دست دادند و تعادل روحی­شان را از دست ندادند، روی من موثر واقع شدند. البته از دست نرفتن تعادل روحی، به این معنا نیست که ناراحت نبودند. بعدا متوجه شدم که ایشان، مدت زیادی است که دوره های تفسیر قرآن را شرکت می­کرده است. اساتید بزرگی  به او آموزش داده بودند. او، پای من را نیز به این کلاس­ها، باز کرد. این اساتید، بسیار انسان های قوی بودند و من بسیار آموختم. اینکه ما داوطلبانه شرکت می­کردیم، تاثیرگذاری­اش را  چند برابر می­کرد. ما انسان های هم­فکرمان را در آنجا می­دیدیم.  شهید مطهری، در یکی از کتاب هایش می گوید سنخیت ها، باعث می­شوند که انسان ها به هم وصل شوند. اوج سلامت معنوی این است که  باید تشنگی معرفتی برطرف شود. همه انسان ها تشنه هستند و همه دوست دارند رشد پیدا کنند ولی شاید آن انسان هایی که به معرفت می­رسند، در مسیر ما قرار نمی­گیرند. باید از خداوند درخواست کرد آنها که خودشان مسیر را به سلامت طی می­کنند، در سر راه ما قرار بگیرند و در محیط های خوب قرار بگیریم. گاهی جمع اضداد هم به ما کمک میکند ولی  پستی و بلندی هایی را باید طی کنیم. زمانی که همه با هم همگن هستند به عافیت بیشتری دست میابیم.

 

login